آرمانشهر جنسي صهيونيسم کجاست؟
پورنوگرافي
پورنوگرافي(شهوانگاري) تجسّمي بيپرده از مسائل جنسي با هدف تحريک يا ارضاي جنسي است که در قالبهاي مختلف، از جمله کتاب، فيلم و مجلّه ارائه ميشود.
ريشه لغت
لغت پورنوگرافي ريشه يوناني دارد و از ترکيب دو واژه پورن (به يوناني: πόρνη و به انگليسي: pornē) به معناي روسپي و واژه گرافو (به يوناني: γράφω و به انگليسي:graphō) به معناي نگارش به وجود آمده است و به معني روسپينگاري است.
اقتصاد
گزارش مرکز تحقيقات «فورستر» در سال ۱۹۹۸م.، حجم درآمد ساليانه صنعت پورنوگرافي را از طريق اينترنت، بين هفتصد و پنجاه ميليون دلار تا يک ميليارد دلار تخمين ميزند.
نکته بسيار مهم در اين ميان، روشها و راههايي است که گروهها و جريانهاي صهيونيسمي براي رسيدن به اين اهداف انتخاب ميکنند. به طور کلّي اصلاً براي اين جريانها، اخلاقي بودن يا انساني بودن يا نبودن اين راهها و شيوهها، مهم نيست؛ بلکه تنها چيز مهم، همان اهداف هميشگي صهيونيسم است؛ به ويژه که در فعّاليتهاي اقتصادي و سياسي، اين جريان به زشتترين کارها دست ميزند؛ به گونهاي که به جرئت ميتوان به اين نکته اشاره کرد که براي صهيونيسم، نه چيزي به عنوان فرهنگ جهاني مهم است و نه اخلاق انساني و نه عرفهاي سياسي بين المللي!
انتشار آمار تکاندهندهاي اخيراً نشان ميدهد که حدود ۳۵۰ ميليون سايت پورنوگرافي بهوسيله سرورهايي که در مناطق اشغالي قرار دارند، تغذيه ميشوند.
بسياري از دلّالان و معاملهگران هنر و ادبيات شهواني در تجارت کتاب، بين سالهاي ۱۹۴۰ ـ ۱۸۹۰ م.، يهوديان مهاجراني بودند که ريشه و اصل و نسب آلماني داشتند. به گفته جياي گرتزمن (نويسنده کتابي درباره اين موضوع) يهوديان در پخش و انتشار کالانتيانا ـ ادبيات داستاني، ترانه و لطيفههايي با درونمايههاي مستهجن ـ رمانهاي مبتذل، مجلّهها و نوشتههاي بازاري مستهجن برجسته و مشهور شده بودند.
معروفترين و بدنامترين توليدکننده و فروشنده محصولات هرزهنگاري در دوران پس از جنگ، روبي استورمن (والت ديسني صنعت پورنوگرافي) بود. بر اساس گزارش وزارت دادگستري آمريکا، استورمن (يهودي) در سراسر دهه ۱۹۷۰ م.، کنترل بيشتر محصولات هرزهنگاري رايج در آمريکا را در دست داشته است.
موجهاي جنسي اوّلين ابداع صهيوني
براي درک بهتر اين موضوع اگر کمي به تاريخچه ورود يهوديان به آمريکا و دستيابي به جريانهاي رسانهاي مکتوب و تصويري نگاهي بيندازيم متوجّه اين موضوع خواهيم شد که يهوديان در ابتدا، چيزي براي بيان نداشتند و به جرأت ميتوان گفت، يهوديان در اين عرصه، بدون حمايتها توانايي ورود نداشتهاند، تا اينکه آنها تصميم گرفتند که براي به دست آوردن جايگاه دراين زمينه و به دست آوردن ثروت، به صنعت پورنوگرافي روي بياورند. هرچند که پورنوگرافي يک صنعت نيست، امّا صهيونيسم جهاني پس از مدّتي به دليل استثمار فرهنگ جهان و توليد انبوه محصولات پورنو و مستهجن آنقدر از طريق اين مسئله، ثروت نامشروع به دست آورد که کمکم به يک صنعت پولساز تبديل شد.
هرزهنگاري، براي استيلا
اگر کمي به تاريخچه اوّلين مجلّات وکتابهاي مستهجن و به نوعي شهواني دقّت کنيم، متوجّه خواهيم شد که اکثر نويسندگان اين مطالب در بين سالهاي ۱۸۹۰ ـ ۱۹۴۰م. يهودياني هستند که تازه به آمريکا مهاجرت کرده بودند، حتّي آنها در اين امر آنقدر بياستعداد بودند که مجبور شدند پس از مدّتي براي جذب مخاطب، در کنار نوشتههاي خود که اکثراً اوروتيک و داستانهاي غيراخلاقي بود، عکسهاي فوقالعادّه مستهجن را به چاپ برسانند؛ امّا به هر صورت اين موضوع با حمايتهاي گستردهاي ادامه يافت تا اينکه به مرور زمان، يهوديان به دو دسته توليدکنندگان و عرضهکنندگان محصولات پورنو تبديل شدند؛ به گونهاي که پس از مدّتي، يهوديان که در بين جمعيّت آمريکا بسيار ناچيز بودند به شهرت قابل توجّهي در عرصه ترويج پورنوگرافي وکسب ثروت از اين راه دست يافتند که به گفته جي اي گرتزمن، يهوديان يکي از افرادي بودند که توانستند با زير پا گذاشتن تمام قوانين آمريکا به ثروتي هنگفت در اين عرصه دست پيدا کنند.
دراين بين، آنها حتّي پس از مدّتي مدلهاي جديدي از هرزهنگاري را به وجود ميآوردند که از آن، با عنوان کالانتيانا نام برده ميشد (کالانتيانا نوعي ادبيات سکسي با دستمايههاي طنز بود) البتّه دراين ميان، در بين اکثر جامعهشناسان بزرگ آمريکايي ترديدي وجود نداشت که ابداع کالانتيانا حربه يهوديان براي گسترش پورنوگرافي و هرزهنگاري به وسيله ابزار جذّابي چون طنز بود.
تغذيه امکاناتي پورنوگرافي يهود
به هر صورت، اين تجارت غيرانساني يهود روزبه روز گسترش پيدا کرد تا به تدريج از عرصه نوشتاري وارد حوزه تصوير شد و هاليوود و صنعت دوربين و سينما، به عنوان اوّلين ابزار تصويري يهود مانند يک مرکز فرماندهي با امکانات فراوان به گسترش سلطه جريان صهيونيسم بر فرهنگ جهان به وسيله توليدات انبوه محصولات پورن کمک شاياني کرد.
به تدريج، کمپانيهاي بزرگ فيلمسازي هاليوود با نفوذ پردامنه يهود تأسيس شدند، امّا در کنار اين کمپانيها اشخاصي مانند رابي استورمن که يک يهودي بود در آمريکا از تمام امکانات نوشتاري وتصويري استفاده کرد و به جايگاهي رسيد که بسياري او را يکي از بدنامترين توليدکنندگان محصولات پورنوگرافي ميدانند. دليل اصلي اين بدنامي اين بود که روانشناسان آمريکايي در آن زمان بارها نسبت به تبعات توليدات او براي جوانان، به او هشدار دادند؛ امّا او تنها به کسب سود ميانديشيد و براي همين از هيچ جنايت فرهنگي چشمپوشي نکرد. اين درحالي بود که استرمن، ابتدا يک فکاهينويس بود که پس از مدّتي با سوار شدن بر موج غريزه جوانان غربي به کسب سود سرشاري در عرصه پورنونويسي و هرزهنگاري دست يافت؛ هرچند که پس از مدّتي به دليل عدم پرداخت ماليات، دستگير و در زندان جان باخت. امّا تا سالهاي سال نماد پورنوگرافي بود و به نوعي نماد جريانهاي صهيونيسمي بود که از اين پس برنامههاي زيادي براي انحراف جوامع به وسيله توليدات محصولات مستهجن داشتند.
اين رويّه ادامه پيدا کرد تا اينکه به تدريج يهوديان با تمرکز برفيلمهاي هاليوود شروع به وارد کردن صحنههاي اروتيک در فيلمها کردند، به ويژه که آنها از اين پس، با ورود جدّي زنان به اين فيلمها و سوء استفاده از آنها، به تدريج روابط جنسي آزاد را به نمايش گذاشتند، تا به اين ترتيب دنياي سينما به فيلمهاي مستهجني که قرار بود به صورت اختصاصي توسط کمپانيهاي آنها توليد شود، عادت کند و به نوعي روشنانديشان و مذهبيّون دنيا نتوانند در مقابل اين جنايت بزرگ فرهنگي يهود، اعتراض کنند.
باندهاي قاچاق زنان صهيونيسم
اين موضوع در حالي بود که يهوديان علاوه بر اينکه خواهان ايفاي نقش در ترويج عرياني و سکس در هاليوود بودند، تهيّه فيلمهاي تماماً پورنو را خود به عهده گرفتند و حتّي پس از مدّتي با خريد زنان از باندهاي قاچاق انسان و اجبار آنها به حضور در فيلمهاي کاملاً مستهجن يک باند بسيار قدرتمند فحشا ايجاد کردند که اين باند پس از مدّتي با ايجاد موجهاي جنسي در بين جوانان جهان، به بهرهبرداري فرهنگي ميپرداختند؛ بهگونهاي که يکي بزرگترين مسيرهاي قاچاق زنان از آفريقا، خاورميانه، بعضاً اروپاي شرقي به اروپاي غربي و آمريکا با سازماندهي اسرائيل صورت گرفته و دليل انتخاب چنين مسيري هم توانايي کنترل آن توسط اسرائيل است؛ هرچند که اين سازماندهي توسط يک مرکز فرماندهي در تمام جهان صورت مي گيرد.
امّا اين جريانات هر روز پيشرفت زيادي کرده، به ويژه که صادرات محصولات پورن توسط جريان صهيونيسم به جوامع ديني و حتّي درخود جامعه مسيحيّت يهود به گونهاي پيشروي کرده است که بسياري از کارشناسان فرهنگي آن را ناتوي فرهنگي دانستهاند که در پيش و پس آن، اهداف سياسي، فرهنگي بزرگي نهفته بود؛ به ويژه که جريانهاي صهيونيسمي درسينماي مستهجن به خوبي ميدانستند که با ايجاد موج غريزه و به نوعي انقلاب جنسي دربين جوانان به ويژه در جوامع مذهبي ميتوانند از پيشرفت يا به نوعي شکوفايي قدرت جوامع اسلامي درمقابل ليبراليسم مورد حمايت آنها جلوگيري کنند.
آرمانشهر جنسي، رؤياي بزرگ صهيونيسم
تمام اين مسائل در حالي است که آنها سعي ميکنند رفتارهاي ضدّفرهنگي وضدّاخلاقي خود را براساس نظريّهپردازان يهود تئوريزه کنند. به عنوان مثال ميتوان از ويلهلم رايش(يهودي) و هربرت مارکوزه(يهودي) نام برد. ويلهلم رايش يکي از نظريّهپردازان يهودي بود که دغدغههايش کار، عشق وسکس بود. همچنين هربرت مارکوزه به دنبال آرمانشهري سوسياليستي بود که در آن، سکس در بالاترين حدّ ممکن وجود دارد، تمام اين مسائل درحالي بود که يهوديان اين آرمانشهر مستهجن را در محصولاتشان تبليغ ميکردند؛ بهويژه که بسياري از نظريّهپردازان و صاحبان اين کمپانيها بارها برآزادي جنسي بدون مرز و حدّ و حصر تاکيد کردهاند. به واقع فحشاگستراني يهود و جريان صهيونيسم تنها به ساخت فيلم محدود نشد؛ بلکه پس از چند سال آنها شروع به برگزاري به اصطلاح جشنوارهها و مسابقاتي کردند که در پس آن، موجي از سوء استفادههاي جنسي از زنان و جريانسازيهاي غريزي وجود دارد. يکي از اين مسابقهها که هر ساله برگزار ميشود و در آن زيباترين زن دنيا انتخاب ميشود، يکي از حربههايي است که صهيونيسم جهاني براي ترويج عرياني در فرهنگ اخلاقي دنيا از آن استفاده ميکند.
درکنار چنين مسابقهاي، جريان صهيونيسم تصويري که در عرصه ساخت محصولات مستهجن روز به روز براي کسب ثروت و قدرت بيشتر فعّاليت خود را گسترش ميدهد، در چند سال اخير، اقدام به برگزاري بيشرمانهترين جشنواره تاريخ محصولات تصويري کرده است. اين مراسم که در آن، بهترين فيلم پورن سال انتخاب ميشود، نماد وقاحت صهيونيسم فرهنگي بينالمللي است. اين مراسم هر ساله، توسط غولهاي ثروتمند و کمپانيهاي بزرگ توليدات فيلمهاي مستهجن برگزار ميشود. در اينباره يکي از سينماگران اجتماعي غرب به اين موضوع اشاره ميکند که اين مراسم، تدفين اخلاق و انسانيّت است.
اين درحالي است که اين جشنواره تنها يکي از فستيوالهاي مستهجن دنياست؛ و جشنوارههاي ديگري هم هستند که دقيقاً با بيشرمي تمام به تبليغ و ترويج محصولات پورن ميپردازند.
چرا؟
اگر کمي به ساختار موسّسات تهيّه اين محصولات نگاه کنيد، متوجّه خواهيم شد که بسياري از کارکنان اين موسّسات و رؤساي آنها، خود را نماد انسانمداري سکولار و به نوعي ترويجدهنده آن ميدانند، موضوعي که صهيونيسم جهاني هميشه در پي آن بوده است؛ امّا در اکثر مواقع به دليل وجود اديان مذهبي نتوانسته است؛ آنگونه که بايد به اين موضوع نفوذ پيدا کند.
براي همين آنها به اين موضوع دست پيدا کردهاند که براي اضمحلال يکي از بزرگترين دشمنان خود، يعني اديان آسماني بايد ريشههاي فرهنگي آن را تضعيف کنند که بيشک در اين راه، ترويج بيبند و باري اخلاقي، آن هم در اين حدّ گسترده و ترويج علني فحشا وحتّي سازماندهي کردن آن به وسيله کمپانيهاي ثروتمند عرضه محصولات مستهجن به ويژه در عرصه تصوير، کمک بزرگي به اين تئوري آنها خواهد کرد. از سوي ديگر، ايجاد موج بلوغ جنسي زودرس جوانان در سطح جهاني، به ويژه در کشورهاي مذهبي ميتواند به گسترش سکولاريسم مدّ نظر آنها کمک بزرگي کند. بايد به اين مسئله دقّت کرد که ايجاد رخنههاي اخلاقي، گاهي اوقات بيش از ايجاد رخنههاي سياسي، مدّنظر آنهاست.
از ديگر اهداف مهمّي که ميتوان به آن اشاره کرد، ميل هميشگي صهيونيسم به کسب ثروت از هر راهي است.نمونه بارز اين موضوع را ميتوان در باندهاي گسترده قاچاق زن به کشورهاي اروپايي وآمريکا براي بازي در همين محصولات پورن مشاهده کرد. جالب اينجاست که پورناستارهايي که اهل خود کشورهاي غربي هستند و به نوعي از زنان قاچاق شده توسط باندهاي سوداگر صهيونيسم بين الملل نميباشند، پس از مدّتي بازي در فيلمهاي پورن يا به هاليوود راه پيدا ميکنند يا آنقدر توسط اين کمپانيها ثروتمند ميشوند که به نوعي خود، کمپانيهاي ديگري در اين راستا تأسيس ميکنند.
به واقع تمام اين زنجيره به صورتي است که سعي ميکند که استهجان و بيبند و باري آن هم در حدّ بينهايت را کاملاً عادي جلوه دهد و حتّي آن را يکي از شغلهاي پر درآمد نشان ميدهد؛ زيرا خود لابيهاي متّصل به غولهاي پورنساز به خوبي ميدانند که در صورتي که بتوانند اين مسائل را عادي جلوه دهند، گام بزرگي در راستاي سقوط اخلاق انساني و ديني برداشتهاند و اين درحالي است که بسياري از کشورهاي مذهبي، از جمله خود کشورهاي حاشيه خليج فارس در مقابل اين تهاجم بيوقفه به قلب فرهنگ ديني حرکت خاصّي انجام ندادهاند؛ درحاليکه خود «سازمان آيسسکو» اين موضوع را کاملاً مصداق بارز تهاجم فرهنگي دانسته است. تهاجمي که قلب دنياي اسلام را هدف گرفته است؛ زيرا دنياي اسلام و کشورهاي اسلامي، هنوز درمقابل موج فحشاي صهيونيسم ايستادهاند؛ امّا در مقابل، صهيونيسم تصويري مستهجن سعي کرده است با ابزار قدرتمند رسانه بتواند بيبند و باري را در کشورهاي اسلامي گسترش دهد.
سازمان عفو بينالملل در گزارش ژوئن خود به بررسي موضوع فساد اخلاقي در سرزمين اشغالي پرداخته و مينويسد: در حاليکه در سال ۲۰۰۰ م.، در هر ۱۳ ساعت، يک زن در اراضي اشغالي مورد تجاوز قرار ميگرفت؛ اين آمار در سال ۲۰۰۹ م. به سقف چهار ساعت افزايش يافته است.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: سیاسی ، ،
برچسبها: