امريکا و شوروي به اين دليل محور نظام دو قطبي در بلوک غرب و شرق شدند که، اولاً صاحب قدرت برتر نسبت به ديگر کشورها بودند و ثانياً هر يک پرچمدار يک ايدئولوژي به حساب ميآمدند. در واقع قدرتها در تاريخ، متکلي بر ايدئولوژيها بودهاند و با ظهور و افول ايدئولوژيها، قدرتهاي برخاسته از آنها نيز داراي مراحل ظهور و افول تبعي بودهاند. بنابراين عنصر قدرت از آغاز پيدايش زندگي اجتماعي بشر، از مهمترين مؤلفههاي تعيين کننده تحولات بوده و اين عنصر خود متکي بر نوعي ايدئولوژي يا يک مکتب و انديشه سياسي است. به عنوان مثال، در عصر ظهور اسلام، شبه جزيره عربستان فاقد يک موقعيت ممتاز بينالمللي و جهاني است و دو امپراتوري ايران و روم، قدرتهاي برتر و تعيين کننده مسائل جهان بودند.
با ظهور اسلام و شکلگيري مدينه النبي با رهبري پيامبر عظيمالشأن اسلام، در يک دوره کوتاه مسلمانان صاحب آنچنان قدرتي شدند که دو امپراتوري بزرگ ايران و روم در برابر آنها سر تعظيم فرود آورده و فرو ريختند. در صدر اسلام، مسلمانان با تکيه بر آموزههاي ديني، قابليتها و ظرفيتهاي اسلام را به عنوان يک مکتب آسماني در توليد قدرت به نمايش گذاشتند.
و اينک در عصر ما با انقلاب اسلامي، اسلام ظهوري تازه پيدا کرده و گويا پيامبر اکرم (ص) دگر بار مبعوث به رسالت گرديده است. حضرت امام خميني (ره) با قيام در راه خدا، اسلام عزيز را از مهجوريت خارج ساخت و از حاشيه به متن زندگي ايران وارد ساخت. ملت ايران با حرکت در مسير ترسيم شده از سوي روحالله، با شعار «نه شرقي نه غربي»، از ريلهاي گذاشته شده از سوي امريکا و شوروي خارج و با شعار «جمهوري اسلامي»، عزم و اراده خود را براي حرکت در مسير اسلامي به نمايش گذاشت. در واقع ملت ايران با حرکت در مسير رهبري انقلاب اسلامي در مسير اسلام ناب محمدي که همان مسير «حقيقت» است گام گذاشت.
گام نهادن ملت ايران در مسير «حقيقت»، ايران را به قدرت مطلق عالم هستي، يعني «ذات باري تعالي» متصل نمود. رمز و راز پيروزي مسلمانان در صدر اسلام بر دو ابرقدرت زمان يعني امپراتوريهاي ايران و روم، در همين پيوستگي آنان به قدرت اصلي در عالم وجود است و امروز تاريخ در حال تکرار شدن است. ملت ايران با اتصال به قدرت مطلق، ملتي شکست ناپذير شده و با درهم ريختن توطئههاي دشمنان يکي پس از ديگري، از قدرت اسلام و قدرت حقيقت رونمايي ميکند. ملت ايران قدرت حق را باور کرد و از اميد بستن به قدرت يابي از طريق وابستگي به غرب يا شرق، رويگردان شد. ملت ايران در انقلاب اسلامي، اين نگاه حضرت امام (ره) به قدرت را که ميفرمود: «قدرتي در کار نيست غير قدرت حق تعالي»، جدي گرفت و باور کرد که به فرموده حضرت روحالله، «قدرت اسلامي فوق قدرتهاي مادي ابرقدرتهاست.» البته اين نگاه حضرت امام خميني (ره) به قدرت، نشئت گرفته از ايمان و باور قلبي به حقانيت آيات الهي در قرآن است که فرمود: «انالقوه لله جميعاً» (بقره: 165)؛ تمام نيروها (قدرت) از آن خداست.
«اناللهعلي کل شي قدير» (بقره: 20)؛ خدا بر همه چيز تواناست. « و انالله قوي عزيز» (حديد: 25) خدا نيرومند شکست ناپذير است. آري ملت ايران در پرتو قدرتمند شدن با اتصال به قدرت اصلي در عالم هستي، قدرت ايجاد تحول اساسي و بنيادين در نظام حاکم بر عرصه بينالملل را به دست آورده است. طي 36 سال گذشته و به ويژه در دهه اول انقلاب، در حالي که قدرتهاي غربي و شرقي حاکم بر جهان، دست در دست يکديگر دادند تا انقلاب اسلامي و نظام نوپاي برخاسته از اين انقلاب را فروريزند، نه تنها اين اتفاق رخ نداد، بلکه اين انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي بوده که علاوه بر دستاوردهاي ارزشمند در داخل کشور، تاکنون در مسير ايجاد تحولات اساسي در جهان با هدف تمدن سازي اسلامي، دو پيروزي راهبردي را به دست آورده و اينک در آستانه پيروزي راهبردي سوم، يعني «ايجاد نظم جديد جهاني» است. دو پيروزي به دست آمده براي انقلاب اسلامي در جهان عبارت است از:
1- وارد ساختن ضربه کاري به مباني تئوريک بلوک شرق و فروريختن نظام حاکم بر جهان دو قطبي.
2- جلوگيري از شکلگيري نظم نوين مورد نظر امريکاييها در جهان.
همه کارشناسان عرصه روابط بينالملل بر اين اعتقاد هستند که امريکا در شکلدهي يک نظام تک قطبي سلسله مراتبي در جهان با محوريت ايالات متحده شکست خورده و نظم جديد جهاني در راه است. در نظم جديد جهاني، اسلام با پرچمداري و محوريت ايران، يک قطب قدرت با ويژگي برتري و تعيينکنندگي خواهد بود. فتنهانگيزي غربيها به همراه متحدينشان در منطقه غرب آسيا، براي جلوگيري از تحقق چنين نظمي قطعاً با شکست مواجه خواهد شد و سومين پيروزي راهبردي براي جمهوري اسلامي رقم خورد.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ایران ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، ،
برچسبها: